نام کتاب به فارسی: "زندگی سلمان رشدی پس از فتوا - خاطرات سلمان رشدی به قلم خودش"
نام نویسنده و کتاب به انگلیسی:
Salman Rushdie: "Joseph Anton – A Memoir"
تاریخ اولین انتشار به زبان اصلی (انگلیسی): سال 2012
بخش چهاردهم ترجمه فارسی:
«پدر، آیا فردا هم پیش ما میایی؟» او سرش را تکان داد وَ گفت: «ولی بهت تلفن میکنم. قول میدهم که هر روز ساعت هفت شب بهت تلفن کنم». وَ خطاب به کلاریسا گفت: «اگر اینجا نبودید، لطفاً برای من روی پیامگیر تلفن خانهام پیغام بگذارید وَ بگویید چه موقع تلفن کنم». اوائل سال 1989 بود. کلماتی مانند "کامپیوتر شخصی [پی سی]، لپتاپ، سل-فون، تلفن موبایل، اینترنت، وای-فای، اس ام اس، ایمیل" یا ناشناخته بودند یا بسیار جدید. او کامپیوتر یا تلفن موبایل نداشت. ولی صاحب یک خانه بود، حتی اگر شبها نمیتوانست آنجا باشد، وَ در خانهاش یک پیامگیر هم وجود داشت، وَ او میتوانست به آن تلفن کند وَ آن را مورد بازجویی قرار دهد، استفادهای جدید از کلمهای قدیمی، وَ به پیغامهایی که برایش گذاشته شده دسترسی یابد؛ نه! آن پیغامها را بازیابی کند. او تکرار کرد: «ساعت هفت. هر شب. باشه؟» ظفر سرش را به منظور تایید تکان داد وَ گفت: «باشه، پدر.»
او تنها به سمت خانه براه افتاد، در حالی که در حین رانندگی به اخبار رادیو گوش میداد. آنروز همه اخبار رادیو بَد بود. دو روز قبل جلوی مرکز فرهنگی آمریکا در اسلام-آباد در پاکستان یک "شورش رُشدی" برگزار شده بود. (معلوم نبود چرا فکر میکردند آمریکا مسئول و پاسخگوی «آیات شیطانی» است.) پلیس به جماعت تیراندازی کرده بود وَ پنج نفر کشته و شصت نفر مجروح شده بودند. تظاهرات-کنندگان پلاکاردهایی با شعار "مرگ بر رُشدی" در دست داشتند. وَ الان خطر بدلیل فتوای ایران چندین برابر شده بود. آیت الله خمینی فقط یک روحانی قدرتمند نبود. او رئیس دولت یک کشور بود وَ دستور قتل شهروند یک کشور دیگر را صادر کرده بود، با اینکه آن شهروند در حوزه قانونی وی قرار نداشت؛ وَ خمینی تروریستهای بسیاری در خدمت خود داشت وَ آنان را تا قبل از این علیه "دشمنان" انقلاب ایران، از جمله دشمنانی که در خارج از ایران زندگی میکردند، بکار گرفته بود. وَ او اکنون باید یک کلمه ی جدید دیگر را هم یاد میگرفت که مکرراً از رادیو پخش میشد: فرامنطقهای. مترادفی برای "تروریسم سازماندهی-شده توسط یک دولت".
(29 ژوئن 2022)