۱۴۰۱ آذر ۱۲, شنبه

ترجمه ی بخشهایی از کتاب جدید سلمان رشدی (بخش 19)


نام کتاب به فارسی: "زندگی سلمان رشدی پس از فتوا - خاطرات سلمان رشدی به قلم خودش"
نام نویسنده و کتاب به انگلیسی:
Salman Rushdie: "Joseph Anton – A Memoir"
تاریخ اولین انتشار به زبان اصلی (انگلیسی): سال 2012 


بخش 19 ترجمه ی فارسی


بخشهایی از فصل دوم کتاب – "دست-نوشته ها سوختنی نیستند" 


حق نشر "آیات شیطانی" به زبان انگلیسی در تاریخ 15 مارچ 1988 به انتشارات "وایکینگ" فروخته شد. در تاریخ 26 سپتامبر "آیات شیطانی" منتشر شد. آن شش ماه، آخرین ماههای "زندگی عادی" او بود، و بعد از آن پرده ی خوگیری و خودفریبی با خشونت شکافته شد و آنچه نمایان گشت زیبایی سورئال جهان نبود، بلکه چهره ی هیولاوار آن بود. در سالهایی که در پیش بودند، وظیفه ی او بود که دوباره کشف کند، همانگونه که زیبایی کشف میکند، زیباییِ درون هیولا. (ص 105-104 کتاب اصلی) 


اگر پیشرفت تاریخ، آنگونه که هگل اعتقاد داشت، دیالکتیک بود، پس فروپاشی کمونیسم و قدرت-گیری اسلام انقلابی نشاندهنده ی این بود که ماتریالیسم دیالکتیک، نتیجه-گیری کارل مارکس از نظریات هگل و فیشته [یا فیخته در فارسی؛ م.]، که جنگ طبقاتی را آن دیالکتیک میدانست، از اساس مورد خدشه قرار گرفته بود. طرز تفکر روشنفکران اروپای مرکزی در قصر کلوز [در پرتغال؛ م.]، و همچنین فلسفه ی بسیار متفاوت اسلام رادیکال که با سرعت در حال قدرت-گیری بود، این ایده ی مارکس را زیر سوال بردند که "اقتصاد پایه ای ترین عامل است"، که تضاد اقتصادی که در جنگ بین طبقات بروز پیدا میکند بهترین توضیح برای چگونگی عملکرد جوامع است. در این دنیای جدید، در دیالکتیک جهانی که تقابل کمونیسم-کاپیتالیسم را پشت سر گذاشته بود، این داشت واضح میگشت که فرهنگ نیز میتواند یک عامل پایه ای و اساسی باشد. فرهنگ اروپای مرکزی داشت بر فرهنگ روسی غلبه میکرد تا اتحاد جماهیر شوروی را از هم بپاشاند. و ایدئولوژی، آنگونه که آیت الله خمینی و پیروانش تاکید داشتند، قطعاً میتوانست پایه ای و اساسی باشد. جنگ بین ایدئولوژی ها و فرهنگ ها داشت به مرکز صحنه کشیده میشد. و رمان او، از شانس بدش، در آینده ای نزدیک تبدیل به یک میدان نبرد میشد. (ص 110 کتاب اصلی) 


شیخ اعظم الازهر، جاد الحق علی جاد الحق: تقریباً غیرممکن بود که این نام به نظر عتیقه تر از صاحب نام برسد، نامی برآمده از "هزار و یک شب" که متعلق به عصر قالیچه پرنده و چراغ جادو بود. این شیخ اعظم، یکی از بالاترین مقامها در الهیات اسلامی، یک روحانی متعصب و جزمگرا مستقر در دانشگاه الازهر در قاهره، در تاریخ 22 نوامبر 1988 در نطقی آن کتاب کفرآمیز را مورد حمله قرار داد. او به تقبیح شیوه هایی پرداخت که از طریق آن "دروغ و تجسم بر اثر خیالپردازی" به عنوان حقیقت جلوه داده میشود. او مسلمانان بریتانیا را به بکارگیری اقدامات قانونی علیه نویسنده ی کتاب فراخواند. او خواهان اقداماتی از سوی سازمان کنفرانس اسلامی و چهل-و-شش عضو آن شد. "آیات شیطانی" تنها کتابی نبود که او را به خشم آورده بود. او همچنین مجدداً ضدیت خود را با رمان "بچه های محله ی ما" به قلم نجیب محفوظ، نویسنده ی بزرگ مصری و برنده ی جایزه نوبل ادبیات [در سال 1988؛ م.]، اعلام کرد. آن کتاب نیز متهم شده بود که به مقدسات توهین کرده است، چرا که روایت داستانی آن تمثیلی از زندگی پیامبران، از ابراهیم تا محمد، بود. شیخ اعظم اعلام کرد که "یک رمان نباید فقط به این دلیل که نویسنده ی آن برنده ی جایزه ی نوبل ادبیات شده است، منتشر و پخش شود. آن جایزه، تصدیقی برای تبلیغ افکار گمراه-کننده نیست". 

جاد الحق علی جاد الحق تنها شیخ مصری نبود که توسط این کتابها و نویسندگان شان مورد اهانت قرار گرفته بود. عمر عبدالرحمان که به "شیخ نابینا" معروف بود، و بعدتر بدلیل دست داشتن در اولین حمله تروریستی به برجهای مرکز تجارت جهانی در نیویورک [در سال 1993؛ م.] زندانی شد، اعلام کرده بود که اگر نجیب محفوظ بخاطر کتاب "بچه های محله ی ما" درست مجازات شده بود، رشدی هیچوقت جرات نمیکرد "آیات شیطانی" را منتشر کند. در سال 1994 یکی از پیروان وی که سخنان او را به عنوان فتوا قلمداد کرده بود، با چاقو به نجیب محفوظ حمله کرد و از گردن او را مجروح کرد. خوشبختانه رمان-نویس کهنسال زنده ماند. (ص 124-123 کتاب اصلی) 

- - - 

توضیح مترجم: سخنرانی شیخ اعظم الازهر علیه "آیات شیطانی" و نویسنده ی آن تقریباً سه ماه قبل از صدور فتوای خمینی برگزار شده بود. فتوای خمینی برای قتل سلمان رشدی در تاریخ 14 فوریه 1989 اعلام شده بود.  


(03 دسامبر 2022) 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر